جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی ، تمام دنیا رو گرفته بود. یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند .
مافوق به سرباز گفت : اگر بخواهی می توانی بروی ، اما هیچ فکر کردی این کار ارزشش را دارد یا نه ؟
دوستت احتمالا مرده و ممکن است تو حتی زندگی خودت را هم به خطر بیندازی
حرف های مافوق اثری نداشت، سرباز به نجات دوستش رفت. به شکل معجزه آسایی توانست به دوستش برسد، او را روی شانه هایش کشید و به پادگان رساند
افسر مافوق به سراغ آن ها رفت، سربازی را که در باتلاق افتاده بود معاینه کرد و با مهربانی و دلسوزی به دوستش نگاه کرد و گفت :من به تو گفتم ممکنه که ارزشش را نداشته باشه، دوستت مرده! خود تو هم زخم های عمیق و مرگباری برداشتی
سرباز در جواب گفت: قربان ارزشش را داشت
منظورت چیه که ارزشش را داشت!؟ می شه بگی؟
سرباز جواب داد: بله قربان، ارزشش را داشت، چون زمانی که به او رسیدم هنوز زنده بود، من از شنیدن چیزی که او گفت احساس رضایت قلبی می کنم.
اون گفت: ” جیم …. من می دونستم که تو به کمک من می آیی
خیلی وقت ها در زندگی ارزش کاری که می خواهی انجام بدی بستگی به این داره که چه طور به مساله نگاه کنی
جسارت داشته باش و هرآن چه را قلبت می گوید انجام بده
ali baba said,
July 19, 2010 at 10:36 pm
چشم
mydreamwall said,
July 23, 2010 at 6:15 am
🙂 CHashmetoun bi balaa
aatishpaare said,
July 20, 2010 at 6:49 am
kash az injoor doosta doro vare aadam bishtar baashe
mydreamwall said,
July 23, 2010 at 6:03 am
OMIDVAARAM…chon GAAHI be maa ke mirese…MALAKH khorede 🙂 va NAAYAAB mishan
وارش said,
July 23, 2010 at 9:45 am
اره واقعا بعضی وقتها خیلی چیز هایی که فکرش رو نمیکنی ارزش داره
mydreamwall said,
August 2, 2010 at 5:23 pm
Bale GAAHI hataa ye lahzi ta’amol koli hamechi ro taghir mide…khodaa kone in lahze-haa hamishe jeloye aadam baashan 🙂